آموزش بازاریابی تلفنی: همانطور که می دانید بخشی از آموزش فروش در واقع همان آموزش انواع بازاریابی است، ما نیز در برتر آموز در مورد چند نوع مختلف از انواع بازاریابی تا کنون صحبت کردیم، امروز نیز میخواهم در مورد نوعی دیگر از بازاریابی یعنی بازاریابی تلفنی صحبت کنم؛ بازاریابی تلفنی برای تازه کار ها می تواند همراه با ترس هایی چون مواجه شدن با بی توجهی مخاطب، گم و یا فراموش کردن کلمات، کم آوردن هنگام پاسخ دادن و قانع کردن مشتریان و … باشد. اما با مطالعه نکاتی که در مقاله آموزش بازاریابی تلفنی به آن ها اشاره خواهم کرد شما را یک قدم به بازاریابی تلفنی حرفه ای نزدیک تر خواهم نمود. همچنین با یادگیری قوانین و تکنیک های بازریابی تلفنی می توانید پاسخ یکی از پرتکرار ترین سوالات یعنی «در بازاریابی تلفنی چه بگوییم؟» نیز بدست آورید. تا پایان این مطلب همراه من باشید.
تقریبا نیازی نیست که بخشی از آموزش بازاریابی تلفنی را به تعریف آن اختصاص دهیم چرا که از اسم بازاریابی تلفنی میتوان فهمید که دقیقا چیست؟ حتی ممکن است خود شما بار ها با آن مواجه شده باشید. گوشی یا تلفن منزل شما زنگ می خورد و وقتی پاسخ می دهید متوجه می شوید که تبلیغات بوده است. و شاید حتی بار ها پیش خودتان گفته باشید «اه بازم تبلیغ؟؟؟؟» پس اگر اکنون به عنوان یک فروشنده یا یک بازاریاب مطلب آموزش بازاریابی تلفنی را مطالعه می کنید باید به شما بگویم که این مطلب می تواند تعدادی از «اه بازم تبلیغ» هایی که می شنوید را کم کند!
مزیت و سختی بازاریابی تلفنی دقیقا در تفاوت آن با دیگر روش های تبلیغاتی است؛ پیام را میتوان نادیده گرفت و نخواند، بیلبرد و بنر نیز نمی توانند همیشه توجه همه را جلب کنند؛ اما تلفن که زنگ می خورد اکثر افراد آن را پاسخ می دهند؛ علاوه بر آن شما در بیلبرد ها، پیام ها و انواع دیگر تبلیغات صرفا با چند تصویر و یا چند متن از پیش تعریف شده فرصت معرفی و دفاع از محصولاتتان را دارید، اما در بازاریابی تلفنی شما مستقیما با مشتری در ارتباطید و می توانید با انتخاب درست کلمات بالاخره مشتری را قانع کنید! یکی دیگر از مزایای آن در مقایسه با روش های دیگر بازاریابی این است که بازاریابی تلفنی نسبتا هزینه ی کمتری دارد و از این رو برای اکثر کسب و کارها، به ویژه برای کسب و کارهای کوچک و متوسط اهمیت بسیاری دارد. این از مزیت های بازاریابی تلفنی؛ اما سختی آن چیست؟
سختی آن در این جاست که در این روش ممکن است مشتری قبل از اینکه شما بتوانید حرفی بزنید گوشی را قطع کند! پس انتخاب کلمات درست برای شروع این تماس بسیار پر اهمیت و حساس هستند. در نتیجه همانطور که گفتم نباید این نکته را فراموش کنیم که بازاریابی تلفنی روش آسانی نیست؛ بر اساس اصل پارتو 20/80 حداکثر 20 درصد از فروشندگان توانسته اند با این روش، بازاریابی موفقی داشته باشند. قوانینی که در ادامه معرفی می کنم شما را با این روش بیشتر آشنا میکند و باعث می شود تا بتوانید راحت تر جز آن 20 درصد قرار بگیرید.
اصل پارتو چیست؟
اصل پارتو بسیار گسترده است و در مسائل مختلف از آن استفاده میشود. در متن به آن اشاره ی کوچکی نمودم به همین علت تنها تعریف مختصری از آن را ارائه داده ام تا کمی این اصل برای شما روشن شود و بیش از این نمیتوانم در مقاله ی آموزش بازاریابی تلفنی در مورد آن توضیح دهم چرا که ما را از بحث دور خواهد کرد .
اصل پارتو: برای بسیاری از رویدادها، تقریباً 80 درصد اثرات از 20 درصد علل ناشی میشوند. به بیانی ساده تر: 80 درصد نتایج از 20 درصد تلاش شما حاصل می شوند و 20 درصد از مشتریان شما در کسب 80 درصد از سودتان نقش داشته اند.
در این بخش از آموزش بازاریابی تلفنی به قوانین و راه کارهایی برای بهتر نمودن روند فروش، تماس و مکالمه ی شما با مخاطب اشاره خواهم نمود. این قوانین را باید تمامی شرکت های بازاریابی تلفنی بدانند تا بتوانند در فروش و تبلیغات حرفه ای تر و موفق تر عمل کنند. ترتیب قوانین ربطی به میزان اهمیت آن ها ندارد و تمامی آن ها در جایگاه خود حائز اهمیت هستند. همچنین تمامی این قوانین می کوشند تا یک اصل مهم در بازاریابی تلفنی را رعایت کنند؛ از اولین کلام تا آخرین کلام شما در مکالمه تلفنی شما باید بکوشید روی مشتری اثر مثبتی بگذارید تا هم آن مکالمه را نجات دهید هم فرصتی برای مکالمه ی بعدی ایجاد کنید. پس در قدم اول اصل « مثبت بودن و تاثیر مثبت گذاشتن » را سر لوحه ی کار خود قرار دهید.
قانون اول: مشتری را تحت فشار نگذارید.
در واقع این قانون می خواهد بگوید که از فشارهایی که مشتری را از ادامه فرآیند مذاکره باز می دارد بپرهیزید. بعضی وقت ها این فشارها باعث می شود که نه تنها موفق نشوید بلکه اصلاً فرصتی برای شروع یک مذاکره کوتاه هم نخواهید داشت.
برای رسیدن به این چهارچوب دو راه دارید یا مشتری را به مسیری هدایت کنید که از شما در خواست تماس های بعدی را کند یا خودتان این پیشنهاد را بدهید. که قاعدتا راه دوم می تواند آسان تر باشد.
قانون هشتم: اگر نمیدانید بگویید نمیدانید!
درست است که شما هنگام تماس باید اطلاعات کافی داشته باشید اما مطمئن باشید که شما نمی توانید همیشه پاسخ گوی تمامی سوال ها باشید. و اینکه بگویید «نمیدانم، از همکارم میپرسم و مجددا تماس میگیرم» خیلی خیلی بهتر از آن است که با دادن جواب های سر به هوا و اشتباه وقت را تلف کنید و مشتری را خسته و نا امید کنید. اگر برای کسب اطلاعات تلاش نکرده باشید اشکال دارد اما اگر جواب سوالی را ندانید هیچ اشکالی ندارد. در واقع در اینجا می توان گفت «نداستن عیب نیست، اشتباه جواب دادن عیب است!!»
قانون نهم: همه کارت هایتان را یکجا رو نکنید!
منظور از کارت ها مزایا و خدمات شرکت و محصول شماست. تمام امتیازات را یک جا و همان اول برای مشتری توضیح ندهید و آرام آرام جلو بروید. اگه همه تخفیفات و امتیازات را یک جا به او بدهید در اصل دست خود را خالی کردهاید و ممکن چیزی برای مذاکره نداشته باشید و نهایتا بازنده شوید. پس سعی کنید تا پایان مکالمه همیشه چند امتیاز و نکته را نگه دارید و در حای مناسب آن را برای مشتری توضیح دهید. در این صورت احتمال آنکه در این مکالمه کم بیاورید بسیار کم می شود.
اصول دیگری چون مودب بودن، احترام به مشتری، شمرده شمرده صحبت کردن، خوش رویی و … نیز از اصول بدیهی بازاریابی تلفنی هستند و به همین دلیل دیگر به آن ها اشاره نمیکنم.
موفق باشید 🙂
نظرات کاربران