تعریف درست تر از بازاریابی محصول:
بازاریابی محصول چیزی است که نقاط بین محصول و بازار را در هر دو جهت متصل می کند. این بدان معناست که نقش بازاریابی محصول مسئول دو جریان است: درک بازار (تقاضا/نیاز)، شکل دادن به محصول، و انتقال محصول (راه حل) به بازار.
در (ب) ارتباط با محصول، بازاریابان محصول فعالیت هایی از قبیل:
مسئولیت های بازاریاب محصول بسته به نوع شرکت متفاوت است، به خصوص در مورد محصولات SaaS. در برخی، آنها بیشتر یک مهندس، در برخی دیگر فروشنده و در برخی دیگر عضو بخش بازاریابی هستند. اما نباید اینطور باشد.
بازاریابی محصول برای خود رشته ای است که هر روز وزن بیشتری در شرکت ها دارد و به همین دلیل است که باید آن را کاملاً متمایز کنیم. در بیشتر موارد، یک بازاریاب محصول سه وظیفه اصلی دارد:
به عنوان بخشی از مجموعه مصاحبه و نظرسنجی ما با بازاریابان محصول (شما می توانید دیدگاه خود را نیز اضافه کنید) معیارهای کلیدی زیر را در نقش PMM یافتیم:
همچنین کاملاً با تعریف بالا مرتبط است، زیرا پذیرش رانندگی مستلزم تعریف و ساخت ویژگی مناسب و سپس انتقال مؤثر به مشتری است.
از دهها بازاریاب محصول که با آنها مصاحبه کردیم (از شرکتهایی مانند Gusto، Zillow، Front، Hotjar) یک شکایت رایج این بود: “همکاران نمیدانند چگونه با بازاریابان محصول کار کنند” .
یک منبع رایج سردرگمی این بود که چگونه بازاریابان محصول با انواع دیگر بازاریابان متفاوت هستند و باعث میشوند PMMها تحت تأثیر قرار بگیرند یا به اشتباه استفاده شوند. مدیران محصول یکی از مقصرترین افراد در این زمینه هستند، به ویژه به دلیل همکاری نزدیک بین هر دو نقش، مشکل ساز هستند.
در بیشتر موارد، بازاریابی محصول از تعریف ضعیف، داشتن مالکیت اجرایی محدود، KPIهای تعیین کننده کمی و تقریباً بدون بودجه نرم افزاری رنج می برد.
2. افراد غیر PMM باید بدانند چگونه از بازاریابی محصول برای ایجاد موفقیت استفاده کنند
ما هر دو را در اینجا پوشش خواهیم داد، بنابراین ممکن است بخواهید با به اشتراک گذاشتن این مقاله با همکاران خود به آنها کمک کنید!
در گذشته محصولات فناوری از طریق روابط اجرایی و تیم های فروش میدانی به فروش می رسید. یک مشتری جدید توجه فروش زیادی را به خود جلب می کند (با دموها و بحث ها) و پس از به دست آوردن، به تیم های نصب / آموزش و پشتیبانی (تا زمان تمدید) منتقل می شود. فروش پادشاه بود و همه عملکردها از جمله بازاریابی محصول از آن پشتیبانی می کردند.
اکنون محصول ملکه است و مشتریان برای آن بیشتر از روابط، خدمات یا شهرت ارزش قائل هستند. این مهم ترین جنبه در تصمیم خرید است و میدان نبردی است که رقبا در آن با هم مبارزه می کنند، که توسط هزینه های تعویض پایین و گزینه های فراوان تسریع می شود.
عوامل دیگر عبارتند از مرحله جدیدی در چرخه خرید (“ارزیابی محصول”)، PQL ها به عنوان روش صلاحیت فروش، و مدل های فریمیوم که استفاده را قبل از خرید تشویق می کنند.
بازاریابی محصول کلیدی است که می تواند این قفل را باز کند و بر این اساس، نقش در حال تغییر است. مسئولیتهای مدیران بازاریابی محصول فراتر از راهاندازی، به سمت پذیرش گسترش مییابد، و سؤالاتی در مورد اینکه آیا عملکرد باید همچنان به بازاریابی یا محصول یا رشد گزارش شود، وجود دارد.
در سازمانهایی که تیمهای رشد مبتنی بر محصول را ایجاد کردهاند، اغلب ترکیبی از مدیریت محصول، بازاریابی محصول و مهارتهای طراحی برای کمک به ایجاد و اجرای آزمایشها در داخل محصول برای تشویق به پذیرش وجود دارد.
بابک حیدریان مهر. دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، محقق و متخصص SEO & Digital Marketing "زندگی ممکن است پُر از درد و رنج باشد، اما واکنشِ ماست که حرف آخر را میزند". فردیش نیچه
نظرات کاربران