آیا خواستن توانستن است؟ این سوالی است که همیشه با آن مواجه هستیم. البته که نمی توان در یک بله یا خیر به این سوال مهم پاسخ داد، اما می توان با بررسی عواملی که در ادامه این مقاله به آن ها می پردازیم، جواب مبهم این سوال را روشن کرد.
اولین نکته ای که باید مد نظر داشته باشید آن است که خواستن در مواقعی توانستن است و در مواقعی خیر. همه چیز به عوامل عدیده ای بستگی دارد که باید گوشه نظر داشته باشید تا با بررسی آن ها بتوانید برآیند نهایی را به دست آورید. در ادامه با من همراه باشید تا در مورد خواستن توانستن است یا خیر؟ اطلاعاتی مفید ارائه دهم.
چیزی که در اغلب مواقع به آن توجهی نشان داده نمی شود آن است که همه چیز به شما بستگی ندارد. احتمالا این جمله را شنیده اید، عده ای تلاش کردند و نرسیدند، عده ای تلاش نکرده رسیدند.
شاید باید این نکته مهم را بدانیم که هیچ وقت همه چیز به ما بستگی ندارد. در اینجاست که می توان موارد زیر را مسببین اصلی خواستن توانستن است یا خیر دانست.
موقعیت مهم ترین عاملی است که می توان در نظر گرفت. با یک مثال این موضوع را توضیح می دهیم.
فرض کنید که فردی صدای خوبی دارد. اما در جایی بسیار دور افتاده زندگی می کند و به همین علت کسی نیست که بتواند استعداد او را شناسایی کرده و در این جهت به وی کمک کند.
در مقابل ممکن است فرد دیگری صدای خوبی داشته باشد، پدر و مادرش باسواد و ثروتمند باشند و در جامعه ای زندگی کند که به موسیقی اهمیت داده می شود. چنین فردی خیلی راحت تر می تواند به موفقیت برسد.
اگر بخواهیم مثالی به عنوان مثال دوم داشته باشیم می توانیم استعداد تحصیلی دختران را در نظر بگیریم. ممکن است که دختری استعداد تحصیلی بسیار بالایی داشته و دوست دارد که فردی تحصیل کرده و دانا باشد. اما در کشوری زندگی می کند که دختران حق تحصیل در مقاطع بالا را ندارند. (مانند افعانستان کنونی) در چنین موقعیتی، متاسفانه این دختران نمی توانند استعدادهای خود را شکوفا کنند.
این در حالی است که دختران در کشورهای توسعه یافته و آزادتر که حق تحصیل آزادانه دارند، تحصیلات خود را تا مقاطع عالیه ادامه داده و به درجات موفقیت آمیزی دست پیدا می کنند. حتی اگر استعداد بالایی در این زمینه نداشته باشند، سیستم آموزشی آن کشور به گونه ای طراحی شده که تمامی افراد با هر جنسیتی باسواد باشند.
البته مثال قبل یک نکته پراهمیت داشت. تنها موقعیت مکانی نیست که در خواستن توانستن است یا خیر تاثیرگذار است. بلکه موقعیت زمانی نیز تاثیر بسیاری بر روی موفقیت و توسعه افراد دارد. به عنوان مثال، فرانسه را امروزه مهد آزادی می دانیم. در حالی که فرانسه در 3 قرن قبل یک کشور فلاکت زده و بدبخت بود. یا ژاپن و آلمان پس از جنگ جهانی دوم که منزوی و تحقیر شده بودند و تا حدود زیادی از بین رفته بودند. اگر یک یهودی یا معلول در زمان هیتلر در آلمان به دنیا می آمد، شکنجه و کشته می شد، اما در حال حاضر یهودیان آلمانی یا آلمانی هایی که توان فیزیکی یا ذهنی کمتری دارند، حق زندگی و موفق شدن دارند.
یک مثال دیگر. فرض کنید که دو جوان به یکدیگر علاقمند هستند. با این حال یکی از طرفین، موقعیت مالی یا اجتماعی پایین تری نسبت به دیگری دارد. احتمالا در چنین شرایطی خانواده ای که تمکن مالی بالاتر داشته یا موقعیت اجتماعی برتری دارند، خیلی راضی به ادامه این رابطه و جدی تر شدن آن نباشند.
در مقابل، دو جوان با موقعیت مالی، اجتماعی نسبتا مشابه با هم آشنا می شوند. در چنین موقعی است که شانس بسیار بالایی برای ادامه رابطه و ازدواج خواهند داشت. پس اولین اصلی که باید در نظر گرفت آن است که بخش بزرگی از خواستن توانستن است، به موقعیتی که افراد در آن قرار دارند بستگی دارد.
جبر و اختیار نیز عاملی تعیین کننده برای جواب این سوال است. ابتدا بهتر است جبر و اختیار را توضیح دهیم. جبر و اختیار یعنی کارهایی که می توانیم انجام دهیم و کارهایی که اگر قصد انجامشان را نیز داشته باشیم نمی توانیم.
روزی مردی از امام علی ع پرسید، جبر و اختیار چیست؟ حضرت به او گفت یک پایت را بالا ببر. او این کار را انجام داد. فرمود حال پای دیگرت را بالا ببر؛ مرد گفت این شدنی نیست. امام علی گفتند، اختیار آن بود که پایت را بالا بردی و جبر آن بود که می خواستی آن پایت را بالا ببری و نتوانستی.
این مورد را نیز با چند مثال توضیح می دهیم.
فرض کنید فردی دوندگی را دوست دارد، اما معلول است و نمی تواند دوندگی را انجام دهد. بر اساس جبر الهی، این در بر وی بسته شده است. اما او می تواند در ورزش های مربوط به معلولین شرکت کند.
مثال بعدی را با یک علاقمند به موسیقی و خوانندگی دنبال کنیم. فردی را در نظر بگیرید که خوانندگی را بسیار دوست دارد، اما صدای خوبی ندارد. در هر صورت علاقه و خواست کافی نیست. او باید بتواند این کار را انجام دهد. پس در این مثال نیز جبر دری را به روی فردی بست.
با این حال ممکن است که جبر و اختیار به گونه ای چیده شوند که فرد بتواند آن کار را انجام دهد. اگر فرد علاقمند به دوندگی معلول نباشد و فرد علاقمند به خوانندگی صدای خوبی داشته باشد، حتما می تواند بخواهد و با این خواستن موفقیت را به دست آورد.
ترموستات ذهنی
ترموستات یک سناریو است که به ما می گوید مغز به دنبال چیزهایی است که شما به آن فکر می کنید. البته نباید ترموستات ذهنی را با موضوعات شبهه علمی همچون قانون جذب اشتباه گرفت. در ادامه در مورد ترموستات ذهنی بیشتر توضیح می دهیم.
ترموستات ذهنی نمونه بارزی از خواستن توانستن است. فرض کنید که هدف شما رسیدن به درآمد 20 میلیون تومان ماهیانه باشد. ایده هایی که خواهید داشت و تلاشی که به کار خواهید برد، برای دستیابی به درآمدی معادل این رقم است.
اما اگر شما به درآمدهای بالاتر فکر کنید چه؟ اگر به درآمد ماهیانه 200 میلیون تومان فکر کنید، ایده هایی به ذهنتان می رسد که می تواند شما را به این رقم برساند. تلاشی که به کار می برید نیز در جهت رسیدن به این درآمد خواهد بود.
فرض کنید که به دنبال شغلی با درآمد ماهیانه 6 میلیون تومان هستید، مغز شما به پیشنهادات شغلی با این حدود پرداختی توجه بیشتری خواهد کرد و احتمال دستیابی به آن نیز بالاتر خواهد رفت. اما اگر به دنبال یک موقعیت شغلی با درآمد ماهانه 20 میلیون تومان باشید، مغز شما به پیشنهادات شغلی که حقوق 6 میلیونی می پردازند توجهی نخواهد داشت و به جای آن به پیشنهاداتی توجه می کند که رقم های پرداختی بالاتری را ارائه می دهند.
پس باید به ترموستات ذهنی خود توجه بسیاری داشته باشید. خواستن توانستن است. اما کمی بلندپروازی باعث می شود که موقعیت های بهتر را پیدا کنید و موفق تر شوید.
کولر صدا می دهد؟ احتمالا بله. شما تا قبل از این که من بخواهم در مورد صدای کولر صحبت کنم به صدای کولر توجهی نداشتید. اما همینکه به آن پرداختم شما متوجه صدای زننده کولر شدید.
در واقع سیستم RAS مغز به گونه ای طراحی شده است که به هر چیزی توجه نشان دهیم که در خودآگاه به آن می پردازیم و به سایر عوامل توجه کافی نشان ندهیم. باید هم به همین شکل باشد. اگر بخواهیم به هر یک از عوامل محیطی اطراف توجه بسیار داشته باشیم (مانند صدای کولر، سر و صدای ماشین در خیابان، صدای پچ و پچ دیگران و …) برای انجام کارهای خود، تمرکز کافی نخواهیم داشت و چه بسا که به معنای واقعی دیوانه شویم.
در نتیجه سیستم RAS مغز به چیزهایی توجه دارد که به آن ها فکر می کنیم یا در سایر بخش های خودآگاهمان وجود دارند. اگر بخواهیم یک ملک بخریم، احتمالا با پیشنهادات بسیاری مواجه می شویم. این پیشنهادات و پیشنهادات مشابه قبلا نیز بوده اند. اما اکنون چون در مسیر آن ها قرار گرفته ایم، بیشتر توجه نشان می دهیم. یکی از عوامل مهم برای رسیدن به اهداف آن است که بخواهیم. وقتی که قصد انجام کاری را داشته باشیم، با پیشنهادات و ایده هایی مواجه می شویم که شاید قبلا نیز بوده اند، اما در حال حاضر که در آن مسیر هستیم، توجه ما بیشتر به سمت آن ها معطوف گشته است.
قرار گرفتن در موقعیت پیشرفت عامل مهمی است. در روستایی که همه بیسوادند، کسی که سیکل داشته باشد اعتماد به نفس بسیار بالایی دارد. اما کافی است که همان فرد به شهر مهاجرت کند. در آنجا که افراد بسیاری دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس و دکترا دارند، او با مدرک سیکلش حرفی برای گفتن نخواهد داشت. اینگونه می شود که او نیز سعی می کند ادامه تحصیل داده و مدرک تحصیلی بهتری کسب کند.
یک مثال دیگر، فردی که در یک شهرک مسکونی دور افتاده خودرو داشته باشد، فردی دارا و موفق محسوب می شود. اما کافی است که همان فرد با ماشینش به یکی از محلات ثروتمندنشین شهری بزرگ برود. احتمالا ماشین او دیده نخواهد شد و در مواقعی آنچنان ماشین های پیشرفته و مدل بالا در خیابان های آن منطقه وجود دارد که شاید فرد خجالت بکشد با ماشین خودش در آن محله گشت و گذار کند.
این مثال ها جهت آن بود که این نکته را بدانید، قرار گرفتن در موقعیت پیشرفت اهمیت خیلی بالایی دارد. اگر آن فرد در روستا باقی می ماند، شاید از نظر دیگران به لحاظ علمی سرتر بود، اما فرصت پیشرفت از او گرفته می شد. یا اگر فرد دوم، در همان منطقه محروم می ماند، شاید از نظر اهالی آنجا ثروتمند برشمرده می شد، اما این یک تفکر کاذب بود و فرصت تفکر جهت پیشرفت از وی سلب می شد.
برای اینکه با خواستن بتوانید، باید خود را در موقعیت پیشرفت قرار دهید. به عنوان مثال اگر می خواهید زبان انگلیسی را بیاموزید، با افرادی دوست شوید که سطح دانش آن ها در این زمینه از شما بالاتر باشد. بدین ترتیب شما نیز مجبور می شوید برای پیشرفت خود در آموختن زبان انگلیسی کاری کنید 🙂
استمرار تاثیر زیادی دارد. ممکن است که برای انجام یک کار نیاز به فعالیت آن هم به دفعات زیاد باشد. اگر بخواهید به یک گیتاریست خوب تبدیل شوید، نویسنده قهار یا فیلمبرداری متخصص باشید، تنها چاره کار استمرار است. استمرار به شما کمک می کند که به این کار عادت کرده و نتیجتا آن را ساده تر انجام دهید. همچنین باعث کسب تجربه می شود. وقتی که مجرب باشید، در برخورد با موانع و چالش های مختلف، راه حل ها را بلدید.
یکی از بزرگ ترین انگیزاننده هایی که به شما کمک می کند پیروز و موفق باشید، فکر به دوری از درد است. اگر موقعیت الان را جهنمی ببینید که تنها راه فرار از آن هدفی است که دارید، تلاش بسیاری خواهید کرد تا به آن دست پیدا کنید. فرار از جهنم هر چند که بهایی بسیار داشته باشد، اما بهتر از ماندن در جهنم است. فکر به دوری از درد نیز می تواند در خواستن توانستن است، موثر باشد.
نکته بسیار مهمی که جا دارد به آن اشاره کنیم آن است که ژنتیک افراد در تلاش، خلاقیت و پشتکاری که دارند اهمیت بسیار زیادی دارد. تلاش، استعداد، خلاقیت و قابلیت پشتکاری که افراد به کار می برند در واقع چیزی همچون قد است که بعضی ها بلندتر و برخی دیگر کوتاه تر هستند. پس ژنتیک را نیز می توان یکی از عوامل مهم در خواستن توانستن است دانست.
با توجه به مواردی که در این مقاله شرح داده شد، خواستن هم می تواند توانستن باشد و هم خیر. همه چیز به عوامل بسیاری بستگی دارد که بخش کوچکی از آن ها را در این مقاله شرح دادیم.
مهم ترین تعیین کننده خواستن توانستن است یا خیر، موقعیت شماست. با این حال تصمیم گیری نهایی بر عهده شماست. تمامی موارد گفته شده در این مقاله دانش، تئوری و تجربیاتی بوده که در ذهن داشتم. بخش اعظم این مقاله کاملا علمی و اثبات شده است. با این حال برخی از بخش ها، حاوی اظهار نظر شخصی بوده اند. در نهایت آیا خواستن توانستن است؟
بابک حیدریان مهر. دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، محقق و متخصص SEO & Digital Marketing "زندگی ممکن است پُر از درد و رنج باشد، اما واکنشِ ماست که حرف آخر را میزند". فردیش نیچه
نظرات کاربران