
در سال 1975، بیل گیتس پروژه Altair BASIC را به وجود آورد.
Altair BASIC یک زبان برنامه نویسی مبنی بر بیسیک است، برنامه ای که زبان انسان را به صفر و یک هایی که کامپیوتر می تواند بخواند ترجمه می کند.
این یک پیشرفت بود و راه را برای برنامه نویسان در همه جا هموار کرد تا آزادانه تر کار کنند. خلقت این زبان توسط گیتس باعث تغییر جهان خواهد شد.
شاید جالب باشد که بدانید به طور باورنکردنی، تنها سه هفته طول کشید تا او این پروژه را تکمیل کند.
آقای گیتس باهوش است، اما Altair BASIC تنها محصول هوشمندانه او نبود. او نیروی دیگری داشت که او را بیش از پیش شتاب میداد…
محرکه ای به نام کار عمیق که میخواهیم در این مقاله به آن بپردازیم.
کال نیوپورت محقق و دانشیار ریاضیات در دانشگاه جورج تاون است. او همچنین نویسنده کتاب Deep Work: Rules for Focused Success in a Distracted World (کار عمیق قوانینی برای موفقیت متمرکز در دنیای پریشان) است.
نیوپورت در کتاب خود به توانایی گیتس در استفاده از “کار عمیق” اشاره می کند، حالتی از تمرکز شدید و بدون حواس پرتی که دستیابی به بهره وری عمیق را امکان پذیر می کند.
نیوپورت می نویسد: «کار عمیق حالتی است که در آن ذهن شما عاری از پسماندهای توجه به دیگر مسائل است و بنابراین، در بالاترین سطح از شدتی که می توانید کار خواهید کرد.
باقی مانده توجه حواس پرتی ناشی از افکار ماندگاری که از گذشته به یاد مانده اند، افکار آگاهانه ای که به سراغمان می آیند و موارد غیره است. به عبارت دیگر، هنگامی که از یک کار به کار سوئیچ می کنید، میزان توجه و تمرکز شما به طور کامل پشت سر هم تغییر نمیکند. بخشی از توجه شما با آخرین فعالیت و سایر دغدغه های ذهنی، درگیر خواهد بود.
به عنوان مثال، تصور کنید که در حال کار بر روی یک فایل ارائه مهم هستید. اگر آن را رها کنید تا توییتر خود را بررسی کند، حتی برای یک لحظه، بقایای توجه توییتهایی را که میخوانید به فایل ارائهای که ایجاد میکنید، منتقل میکنید. البته به این معنا نیست که مثلا یک توئیت را به فایل ارائه خود اضافه کنید. بلکه باقیمانده های کار قبلی که هنوز هم در ذهن شما هستند، موجب می شوند که به صورت عمیق بر روی پروژه ارائه خود به خوبی تمرکز نداشته باشید.
نیوپورت گفته است: تا زمانی که این باقیماندهها از بین بروند، که میتواند تا 30 دقیقه طول بکشد، شما با ظرفیت ذهنی کمتری کار میکنید.
کار عمیق از باقی ماندن توجه نسبت به یک کار در حال انجام جلوگیری می کند. ایده های Deep Work شفافیت فکر و به نوبه خود بهره وری را بیشتر ممکن می سازد…
به گفته نیوپورت، موارد زیر با استفاده از کار عمیق می تواند بهبود یابد:
Deep Work همچنین می تواند موارد زیر را تسهیل کند:
نیوپورت توضیح میدهد: «کار عمیق همچنین میتواند شغل های مرتبط با کسب دانش مانند دانشآموزی را رضایتبخشتر کند». “افرادی که بخش بیشتری از زمان حرفه ای خود را صرف تمرکز شدید بر روی یک هدف با مهارت یا مهارت بالا می کنند، بیشتر از کار خود لذت می برند.”
همانطور که گفته شد، تمرکز می تواند یک شمشیر دو لبه باشد…
در ادامه به معایب آن می پردازیم:
کار عمیق می تواند شما را غیرقابل دسترس و بی پاسخ و از راه دور کند.
این فاصله می تواند از نظر حرفه ای مضر باشد. به همین دلیل است که Deep Work برای همه مناسب نیست، از جمله:
تمرکز طولانی و انفرادی همیشه نتیجه نمی دهد. با این حال، وقتی این کار را انجام می دهد، می تواند تأثیر زیادی بر توانایی شما برای انجام کارها داشته باشد.
برای شروع آماده اید؟
نیوپورت در کتاب خود به چهار “قانونی” اشاره می کند که مبتدیان باید از آنها پیروی کنند.
در اینجا اصول اولیه آن وجود دارد:
برای انجام دادن کار عمیق، باید آن را در روز خود برنامه ریزی کنید. Deep Work باید یک تصمیم آگاهانه باشد.
بهتر است کارهای زیر را امتحان کنید:
قبل از شروع کار عمیق باید بررسی کنید و ببینید که باید برای چه مدتی کار عمیق را انجام دهید؟ نیوپورت چندین گزینه را ارائه می دهد که در ادامه درباره آن ها توضیح می دهیم:
اجازه دهید سبک زندگی شما رویکرد شما را مشخص کند. سپس خود را برای پایبندی به آن مسئول بدانید.
برای مثال اگر شما یک برنامه نویس باشید، کار عمیق شماره 1 می تواند بهترین حالت باشد. پس باید موقعیت شغلی، نوع شغل و دیگر شرایط را برای تعیین مدت موقعیت کار عمیق بررسی کنید.
تمرکز مانند یک عضله است: باید از آن استفاده کنید تا رشد کند.
به طور کلی هرچه تمرکز بیشتری داشته باشید، وقتیDeep Work در جریان است، مقاومت در برابر وسوسه های ایجاد شده توسط ذهن (مانند چک کردن شبکه های اجتماعی) آسان تر خواهد بود.
این کار را امتحان کنید:
تمرکز خود را افزایش دهید: مراقبه سازنده را تمرین کنید.
در حالی که یک مشکل حرفه ای را در سر دارید پیاده روی کنید. در حین قدم زدن، قدم به قدم روی حل آن مشکل کار کنید.
نیوپورت میگوید: «وقتی متوجه میشوید که توجه شما شروع به دور شدن از مشکل به یک چیز دیگر میکند، دوباره توجه داشته باشید و توجه خود را به مشکلی که وجود دارد برگردانید. به نقطه اول تمرکزتان.» بدین شکل می توانید تمرکز خود را افزایش دهید.
اجازه دهید یک مثال بزنیم: فرض کنید که شما دچار مشکلی بین خود و یکی از کارفرمایانتان شده اید. قدم بزنید و به آن فکر کنید. به محض آنکه تمرکزتان به سمت یک موضوع دیگر (برای مثال نتیجه یک مسابقه فوتبال رفت) دوباره تمرکز خود را نسبت به مشکلی که وجود دارد برگردانید. یک مازوخیسم خودخواسته 🙁
اعتیاد خود را به محرک ها از بین ببرید: بی حوصلگی را تمرین کنید.
دفعه بعد که دوست داشتید گوشی خود را بیرون بیاورید تا زمانتان را تلف کنید، این کار را نکنید، به جای آن بهتر است کارهای زیر را تجربه کنید:
اگر تقویت حوصلهتان را تمرین کنید، مقاومت در برابر تلفنتان آسانتر خواهد بود.
شبکه های اجتماعی به خودی خود بد نیستند، اما حواسپرتی را تشدید میکنند.
پلتفرمهایی مانند توییتر، اینستاگرام و فیسبوک حجم عظیمی از اطلاعات غیرضروری تولید میکنند که توجه را از کار منحرف میکند و به تنهایی ۶۵۰ میلیارد دلار در سال برای اقتصاد ایالات متحده هزینه دارد. یک رقم بسیار بزرگ!
تحقیقات زیادی وجود دارد که به ما میگوید اگر بخشهای زیادی از روز خود را در حالتی با توجه پراکنده بگذرانید، پس از مدتی دائماً در کار خود بی توجهی به خرج می دهید تا مثلاً به اینستاگرام نگاهی بیندازید، نیوپورت می گوید: با استفاده از این کار ظرفیت تمرکز خود را برای همیشه کاهش دهید.
این پیشنهاد را امتحان کنید:
اکانت های شبکه های اجتماعی خود را به مدت یک هفته غیرفعال کنید. متعهد شوید که اعلام حضور نکنید.
اگر کار شما عمیق نیست، سطحی است.
چیزی که بین دو کار عمیق و کار سطحی متفاوت است، تفاوت در سطح تمرکز مورد نیاز برای انجام کار است.
کار کم عمق:
به عبارت دیگر، تکرار آن چندان سخت نیست.
برای مثال، اکثر کارمندان دانش «پاسخ دادن به ایمیلها» را کاری سطحی میدانند.
این پیشنهاد را امتحان کنید:
زمان ایمیل خود را به دو دفعه از قبل برنامه ریزی شده تقسیم کنید: یک بار بعد از ناهار و دوباره قبل از زمان ترک شرکت. بدون آنکه خارج از برنامه ریزی انجام شده به انجام آن کار خاص بپردازید.
توجه: اگر می توانید، سعی کنید بیشتر کارهای سطحی خود را بعداً و در طی ادامه روز انجام دهید، زمانی که مغز شما در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد.
او فقط سه هفته طول کشید تا این کار را تکمیل کند.
در 19 سالگی، گیتس هاروارد را رها کرد و به آلبوکرکی رفت تا مایکروسافت را با شریک خود یعنی پل آلن، راه اندازی کند.
Altair BASIC اولین محصول رسمی این شرکت بود که گیتس مجوز آن را به غول کامپیوتری یعنی MITS، به این بهانه که می تواند آن را به شرکت های دیگر نیز بفروشد، صادر کرد. این تصمیم مایکروسافت را به یک نیروگاه جهانی و یک غول تکنولوژی تبدیل کرد.
البته، همه چیز با محصولی آغاز شد که برخاسته از هوش، نوآوری و کار عمیق بود.
اگر در کارهایی که انجام می دهید، مدام حواسپرتی دارید، نگران نباشید، چراکه افراد بسیار مانند شما اینچنین هستند. تنها کاری که لازم است انجام دهید استفاده از ایده کار عمیق است. کار عمیق به شما کمک می کند تا دغدغه های ذهنی به هنگام کار را به حداقل رسانده و در کارهای خود غرق شوید. کارهایی که به صورت عمیق انجام می شوند بهتر و حرفه ای تر صورت می گیرند. پس ایده نهایی آن است که همین حالا Deep Work را آغاز نمایید.
همچنین پیشنهاد می کنیم که مقالات زیر را نیز مطالعه نمایید.
رزومه نویسی چیست و چرا اهمیت بالایی دارید؟ + آموزش رزومه نویسی
منابع:
بابک حیدریان مهر. دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، محقق و متخصص SEO & Digital Marketing "زندگی ممکن است پُر از درد و رنج باشد، اما واکنشِ ماست که حرف آخر را میزند". فردیش نیچه
نظرات کاربران