تدوین استراتژی محتوا کاری بسیار جذاب است که ما برنامه های استراتژیک خود برای تولید محتواهایی موثر که نهایت بازدهی را برای ما داشته باشند لیست می کنیم و بر اساس آن ها محتواهایی تولید می کنیم که ضمن کمک به کاربران و برندینگ برای کسب و کار ما، آن ها را جذب کرده و به بیزینس خود نزدیک می کنیم تا سودی که می خواهیم را در نهایت به ما برسانند. فرآیند تدوین استراتژی محتوا یکی از مهمترین کارهایی است که در آموزش سئو به آن پرداخته می شود.
مهم نیست که این سود برندینگ باشد، افزایش کاربران باشد یا فروش محصول یا خدمات باشد. در همه این موارد می توانید با استفاده از تدوین استراتژی محتوا به صورت موثر یک بازاریابی عالی با کمتر هزینه مالی، زمانی و انرژیک اما با سوددهی بسیار و بازدهی بالا داشته باشید. در مقاله قبلی به مبحث استراتژی محتوا پرداختم و به صورت پایه در مورد Content Strategy صحبت کردم اما در این مقاله می خواهیم با هم بررسی کنیم که به صورت عملی چگونه می توان یک برنامه استراتژی محتوایی تدوین کرد.
ما به عنوان صاحب کسب و کار یا یک Content marketer باید استراتژی محتوایی بنویسیم که مخاطبان هدف را کاملا در مرکز کسب و کار ما قرار دهد و این کار برعکس نشود. مثلا کسب و کار ما فروش مواد شیمیایی است، اما به جای این که با روش های تحقیق کلمات کلیدی و سپس با سئو محتوا به دنبال جذب کاربران هدف باشیم بر روی نوشتن محتواهایی که به کل برای سئو مناسب نیستند صحبت کنیم.
مثلا به جای اینکه بر روی کلماتی مانند “خرید ساخارین” کار کنیم بر روی موضوعاتی مانند “ساخارین در کتاب های درسی” کار می کنیم که یک کلمه حاشیه ای است. یا کار ما فروش قهوه است اما در مورد نوعی قهوه صحبت کنیم که نمی توانیم آن را تامین کنیم. در این صورت می توانیم بازدیدکنندگانی هم جذب کنیم. اما درصد تبدیل آن ها بسیار پایین خواهند بود.
به جای این ها باید روی موضوعاتی کار کنیم که باعث آگاهی از برند ما می شود و به نوعی باعث می شود که همه ما را بشناسند یا مشکلات کاربر را حل کند. بحث حل مشکلات کاربران خیلی جدی است و خیلی باعث رشد برندینگ شما و افزایش محبوبیت شما می شود. فرض کنید کسب و کاری دارید که در زمینه تعمیرات لپ تاپ فعالیت می کند.
اگر موضوعات حیطه مشکلات مربوط به لپ تاپ را تارگت کنید و فقط قصدتان هم کمک و حل مشکل کاربران به صورت اساسی باشد و هیچ هزینه ای هم بابت حل آن مشکل وجود نداشته باشد، شما در وهله اول سودی کسب نمی کنید اما برندتان به عنوان حلال مشکلات لپ تاپ در ذهن کاربران زیادی باقی خواهد ماند و اگر دوباره مشکلی به وجود آمد حاضر است به شما پول پرداخت کند تا لپ تاپش را درست کنید یا به دوستان و آشنایانی که مشکلات مربوط به لپ تاپ و کامپیوتر دارند نیز توصیه می کند که از شما خدمات دریافت کنند.
محتواهایی که تولید می کنید ممکن است شامل محتواهای متنی، ویدئویی، پادکست، PDF و مواردی از این قبیل باشد که به سوالات و مشکلات مشتریان پایخ می کند. بهترین راه حل این است که ابتدا محتواهایی بسازید که همه کاربران هدف شما را در بر بگیرد و سپس قدم به قدم با استفاده از روش قیف فروش، کاربر را مانند یک مسافر به سفر ببرید.
ابتدا محتواهای رایگان، سپس محتواهایی که به کاربر یک مورد خیلی ارزان (مثلا هزار تومان تا 20 هزار تومان) پیشنهاد می کند. سپس محتواهایی تولید کنید و از طریق روش های مختلف آن ها را به مشتریانی که یک خرید کوچک داشته اند نشان دهید. ایمیل مارکتینگ می تواند یک روش خیلی خوب برای انجام این کار باشد. پس از آن مشتریان از شما خریدی با قیمت متوسط خواهند داشت، در قدم بعدی یک محصول گران تر بفروشید و آن ها را مدام از قیف های باریک تر عبور داده و در نهایت به کسانی که امتحان خود را پس داده اند، یک محصول یا خدمات بسیار گران (که گران ترین محصول مجموعه شما است) پیشنهاد کنید.
مهم ترین مورد در سفر مشتری این است که با مخاطبان خود همدلی کنید. مشکل آن ها باید مشکل شما باشد و سوالات آن ها سوالات شما. اگر خودتان در آن وضعیت و مشکل بودید چگونه جست و جو می کردید؟ به دنبال چه محتواهایی بودید؟ در چه پلتفرم هایی؟ محتوایی که به دنبال آن می گشتید چه فرمتی داشت و مواردی از این قبیل.
اینگونه شما مدیر بازاریابی یک شرکت یا صاحب یک کسب و کار نیستید. شما کاربر خود هستید که به دنبال حل مشکلش است و در قدم اول به دنبال پرداخت پول یا سودرسانی به کسب و کار خاصی نیست و می توانید درک درستی از کاربران خود به دست آورید و بر آن اساس به تدوین برنامه استراتژی محتوا خود بپردازید.
اینکه شما Content Strategy داشته باشید خیلی خوب است اما استراتژی محتوایی شامل دو بخش می شود:
ما یک استراتژی کلی برای کل کسب و کار خود می چینیم و همه محتواهایی که تولید می کنیم را بر اساس آن استراتژی جلو می بریم.
ممکن است ما در حوزه کاری خیلی سختی باشیم که خیلی سخت است و به دست آوردن یک بازدید یا تبدیل آن نیز خیلی مهم است و در این حالت توصیه می شود که برای آن محتوا یک استراتژی جزئی که زیرمجموعه ای از استراتژی محتوای کلی است تدوین کنید. یعنی استراتژی جزئی، از استراتژی کلان کسب و کار ما پیروی کند اما مواردی داشته باشد که کار ما را آسان تر یا پربازده تر کند.
برای مثال ما استراتژی محتوایی خود را بر این اساس تعیین کرده ایم که از همه محتواهایی که می سازیم، کاربر را به یک یا چند لندینگ پیج هدایت کنیم اما در آن محتوای خاص می توانیم استراتژی محتوایی خود را به شکلی تدوین کنیم که نیازی به هدایت کاربر به لندینگ پیج نبوده باشد و در آن صفحه، درخواست نهایی از کاربر قرار داده شود. مثلا شما وقتی با این صفحه روبرو هستید، در انتها قرار است که وارد صفحه آموزش سئو یا آموزش تولید محتوا شوید و هدف همین است. ایم بهترین نوع تدوین استراتژی است.
اگر محتوای استراتژی محتوا برترآموز را مطالعه کرده اید، مطمئنا دیدی نسبی به استراتژی محتوا پیدا کرده اید و می دانید که استراتژی محتوا چیست و چرا به آن نیاز داریم. حالا در این مقاله و در این بخش می خواهیم در مورد مراحل و کارهایی که باید هنگام ایجاد استراتژی محتوا برای برند و کسب و کار خود انجام دهیم صحبت کنیم.
بدون اینکه هدف خاصی داشته باشید نمی توانید به تدوین استراتژی محتوا بپردازید. قبل از اینکه یک برنامه استراتژیک محتوایی بنویسید باید اهداف تجاری خود را تعیین کنید. همچنین باید KPI های واضحی تعیین کنید. KPI شامل بخش های مختلفی مانند ورودی، خروجی، فرآیند، عواقب و پروژه هاست. یعنی اینکه شما از منابع و ورودی های کسب و کار خود، فرآیندی که بر روی این ورودی ها انجام می شود تا محصول نهایی به وجود بیاید، چیزی که در نهایت تولید شده است، چه عواقب و نتایجی داشته است و اینکه به صورت کلی این پروژه چه تحولات و پیشرفت هایی داشته است اطلاع کافی، دقیق و واضح داشته باشید.
بدون داشتن اهداف نمی شود استراتژی محتوایی تدوین کرد. یعنی اگر بخواهید هم نمی توانید چون در واقع استراتژی محتوا بر اساس برایندی از شاخص KPI کسب و کار شما است و اگر اهدافی نداشته باشید تدوین استراتژی محتوایی یا به کل نشدنی است یا اگر هم بشود، تاثیر نهایی ندارد.
اهداف خیلی مهم تر از چیزی هستند که ما فکر می کنیم. اهداف تعیین می کنند که ما قدم های خود در کسب و کار را چگونه برداریم. از 0 تا 100 هر کاری که انجام می دهیم به اهداف کاملا مرتبط است و در واقع تدوین استراتژی محتوا برای دستیابی به اهدافی است که در نظر داریم. اما مهم ترین کار هدف چیست؟ اینکه ما را به نتیجه می رساند و داستان به این شکل است:
پس بهتر است قبل از شروع بدانید و برنامه ریزی کنید که می خواهید به چه نتایجی دست پیدا کنید و بر اساس آن اهداف خود را تعیین کنید و بر اساس اهداف به تدوین استراتژی محتوا کسب و کار خود بپردازید و سپس با صرف انرژی، سرمایه، منابع انسانی و زمان کمتر به چیزی که می خواهید دست پیدا خواهید کرد.
اهداف در کسب و کار دو حالت دارند. نوع اول را اهداف کششی می گوییم که بیشتر شبیه به آرزو هستند. یعنی ما به همراه تیم می نشینیم و یک سری اهداف که در مورد آن ها خیلی فکر نشده می چینیم و سپس شروع به تدوین استراتژی محتوا بر اساس اهداف کششی آرزو مانند می کنیم. معمولا اهداف کششی زمانبدی خیلی کوتاه یا میان مدت مانند 3 ماهه تا 1 ساله دارند و به تیم یک حالت تشویق و غرور می دهد که ما می خواهیم در این مدت به این اهداف که معمولا بلند پروازانه نیز هستند دست پیدا کنیم.
اما اهداف اسمارت یا هوشمند کاملا مشخص و فکر شده هستند که بر اساس تحقیقات بر روی پرسونای کاربران و نیازها و سوالات آن ها ایجاد و اولویت بندی شده اند. اهداف هوشمند معمولا مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و با محدودیت زمانی و دارای ضرب الاجل مشخص هستند.
مشخص: اهداف ما کاملا واضح و مشخص هستند و ما می دانیم که هدفمان از راه اندازی این کسب و کار چیست و این به خودی خود به ما سرنخ های بیشتری می دهد. فرض کنید شما یک کسب و کار ارائه رژیم های لاغری دارید. هدف شما باید این باشد که در مدت زمان X به این تعداد از کاربران دارای جنسیت فلان، دارای اضافه وزن، دارای توانایی مالی، دارای اراده و فاکتورهایی از این قابل دست پیدا کنم و اینطور شما می دانید باید به دنبال به فرض فقط بانوان باشید، یا فقط آقایان، یا کودکان یا اینکه باید دنبال افراد با چه تمکن مالی هستید؟ اگر رژیم شما گران است مطمئنا هر کسی نمی تواند آن را تهیه کنید و هدف گرفتن کسانی که نمی خواهند این مقدار برای رژیم خود هزینه کنند باعث ایجاد هزینه های اضافی و صرف وقت و انرژی اضافی می شوند.
قابل اندازه گیری: باز هم فرض کنید شما کسب و کار ارائه رژیم های لاغری دارید. قابل اندازه گیری یعنی اینکه من می خواهم در این زمان مشخص به این تعداد کاربر مشخص، به این رشد سرچ کنسول مشخص، به این فروش ماهانه مشخص یا هر چیز دیگری کامل مشخص و قابل اندازه گیری با ابزارهای دیچیتال مارکتینگ یا هر چیز دیگر مانند ذهنی، با ماشین حساب، به صورت میدانی و هر روش دیگر است دست پیدا کنم.
قابل دستیابی: من می خواهم تا یک سال آینده به ماهی دو میلیارد تومان فروش برسم. احتمال دارد قابل دستیابی باشد اما خیلی بیشتر احتمال دارد که غیرقابل دستیابی باشد. اهدافی که می چینید باید دارای قابلیت دستیابی باشند. مثلا می خواهید درآمد خود را هدفگذاری کنید. کسب درآمد از اینترنت به صورت ماهیانه 30 میلیون تومان بعد از یک سال کاملا قابل دستیابی است.
حتی امکان دارد که خیلی بیشتر از چیزی که هدفگذاری کرده اید به دست بیاورید. چه به لحاظ مالی یا به لحاظ برندینگ یا بازدید یا هر چیز دیگر. برای مثال این درست نیست که بگوییم می خواهیم در یک سال آینده به ماهیانه 1 میلیون بازدید برسیم. شاید شدنی باشد اما خیلی سخت است و نیازمند هزینه های خیلی سنگین بازاریابی است و بهتر است پله به پله جلو برویم. مثلا ما هدفگذاری می کنیم که پس از گذشت یکسال به بازدید ماهانه 60 هزار مورد برسیم و این کاملا قابل دستیابی است و احتمال بالایی نیز وجود دارد که خیلی بیشتر از چیزی که هدفگذاری کرده اید سود کنید اما در وهله اول باید هدفگذاری شما معقول و قابل دستیابی باشد.
واقع بینانه: همین واقع بینانه بودن نیز شباهت زیادی به قابل دستیابی بودن دارد. ما باید واقع بین باشیم. نه خوشبینی خوب است و نه بدبینی. اینطور نباشد که بگوییم من می خواهم در عرض یک سال سایت خود را به رتبه زیر 300 الکسای ایران برسانم یا می خواهم در عرض یک سال 500 هزار فالوور کسب کنم. این ها خوشبینی است و خیلی رد واقع بینی را مشاهده نمی کنیم. اما اگر بگوییم می خواهم در عرض یک سال رتبه الکسای زیر 1500را داشته باشم یا به این مقدار بازدید سایت مثلا 60 هزار بازدید ماهیانه برسم یا می خواهم در عرض یک سال به 30 هزار فالوور اینستاگرام برسم، قابل دست یابی است.
محدودیت زمانی: مهم ترین مشکل کسب و کارها این است که محدودیت زمانی برای خود تعیین نمی کنند. وقتی می خواهید هدفگذاری کنید باید یک هدفگذاری کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت داشته باشید. مثلا من می خواهم در این زمان به این فروش برسم. اما اینکه من می خواهم با این کسب و کار به این درآمد برسم ولی زمانش مهم نیست باعث ایجاد تنبلی و وقفه می شود. امروز که این کار را انجام می دهم. فردا به کارهای مربوط به هدفم می رسم در حالیکه این اشتباه است.
باید برای اهداف خود اولتیماتوم یا همان ضرب الاجل داشته باشید و آن ها را اولویت بندی هم بکنید تا هر وقت که می خواستید کارهای مختلفی انجام دهید ابتدا کارهای اصلی و مربوط به هدف اصلی را انجام دهید و سپس به سراغ کارهای متفرقه و حاشیه ای بروید.
مخاطبان شما نامشان مخاطب یا کاربر است. اما تک تک آن ها انسان هایی هستند که هر کدام برای کشور و جامعه و خانواده خود خیلی مهم هستند و نباید محتواهای بی کیفیت را به آن ها نشان دهید. چون این کار بیش از همه به خود شما ضربه می زند. اگر مخاطبانی دارید که خیلی به کسب و کار شما توجه نشان می دهند نباید فرصت سوزی کرده و محتوای بی کیفیت به آن ها ارائه دهید.
بعضی از محتواهایی که انجام می شود فقط در جهت رفع تکلیف است. در حالیکه بهتر است به جای محتواهایی که روزانه تولید می شوند و هدفشان هم رفع تکلیف است و نه بر طیق استراتژی و در جهت سود دوطرفه کسب و کار و کاربر، یک روز در میان، 3 روز یک بار یا حتی هفته ای یکبار یک محتوا تولید کنید که آن یک محتوا یک محتوای عالی و همه چیز تمام باشد.
البته اینکه شما چه مقدار محتوا منتشر کنید به پلتفرمی که در آن فعالیت دارید نیز بستگی دارد مثلا در سایت می توانید بی نهایت محتوا انتشار دهید اما در اینستاگرام بهتر است هر روز محتوا قرار داد و محتواهایی که قرار می دهیم نیز بیشتر از 2 مورد در روز نباشند. اما بسته به وضعیت پلتفرم، به صورت منظم و با زمانبندی مشخص (مثلا هر روز ساعت 9 شب یا هر چهارشنیه یا چیزی شبیه به این) محتواهای باکیفیت ایجاد کنید.
یکی از مزیت های رقابتی که کسب و کار شما می تواند داشته باشد این است که محتوای شما آنقدر باکیفیت و استثنایی باشد که کاربران کسب و کار شما را شهره به این کار ببینند و هر موقع که محتوای جدیدی منتشر شد به جای اینکه به سراغ رقبا بروند به دنبال شما بیایند و محتوای شما را ببینند. همچنین اگر می خواهید در موتورهای جست و جو رتبه بهتر کسب کنید می توانید با تولید محتوای باکیفیت این کار را به خوبی انجام دهید.
تدوین استراتژی تولید محتوای شما باید بر این اساس باشد که محتوای باکیفیت تولید کنید. چون این کار هم کاربر را خیلی راضی کرده و هم شما را از رقبا متمایز می کند و هم توصیه ای از طرف گوگل است. محتوای باکیفیت حرف اول را در استراتژی محتوا می زند و باعث می شود:
محتوای ارزشمندی که از آن صحبت کردیم اما چیست؟ خب این کاملا به کسب و کار شما بستگی دارد اما شما می توانید در مورد شیوه استفاده از محصولات، مشکلات و تعمیرات محصولات، شیوه خدمات، هزینه و زمان خدمات، مشاوره های تخصصی، فهرست، مقایسه، نقد و بررسی یا موضوعات احساسی محتوا تولید کنید. فرمت تولید محتوای شما به استراتژی های شما دارد که در مورد آن مفصل صحبت کردیم.
اما بهتر است که از همه فرمت های محتوایی مانند پادکست، ویدئو، متن، فایل پی دی اف یا هر چیز دیگر استفاده کنید چون در پلتفرم های بیشتر و با کاربران متفاوتی تعامل خواهید داشت و احتمال افزایش بازدهی خیلی بیشتر بالا می رود.
نتیجه نهایی تدوین استراتژی محتوا چیست؟ به خوانندگان خود چیزی بدهید که دوست داشته باشند سپس همه چیز به دنبال آن خواهد آمد. اگر به دنبال برندینگ هستید، برندینگ، اگر به دنبال افزایش سود مالی هستید، پول، اگر به دنبال کاربران بیشتر هستید، کاربر و همه این ها با یک چیز به دست می آید. روش درست تدوین استراتژی محتوا و تولید محتوای خوشایند برای کاربران
شما با مطالعه این مقاله به صورت کامل با مفهوم استراتژی محتوا آشنا شدید. ما در این بخش قصد داریم، شما را به صورت عملی با مراحل تدوین استراتژی محتوا آشنا کنیم. به این نکته توجه داشته باشید که زمانی که قرار است؛ استراتژی محتوای مشخص داشته باشید. اولین بخش آن تعریق هدف از تولید محتوا است که در بخشهای قبل راجب آن صحبت کردیم. اما ممکن است برای شما این سوال ایجاد شود که هدف را برا اساس چه پارامترهایی باید تعیین کرد. تا پایان این مقاله با ما همراه باشید تا شما را مدل های تدوین استراتژی محتوایی آشنا کنیم.
شاید بتوان این موضوع را با هدف تولید محتوا یکی دانست، اما باید به نکاتی پیرامون آن توجه داشته باشیم. یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشید که هر هدف برای شما باید یک پیام واضح داشته باشد. زمانی که شما در حال تدوین استراتژی محتوا میباشید، باید به این موضوع فکر کنید که قرار است چه پیامی را به بازار مخابره کند؟ چه پیامی را قرار است به رقبای شما مخابره کند؟ چه پیامی را قرار است که به مخاطب مستقیم و غیر مستقیم شما مخابره کند. تفاوتی نمی کند شما برای سایت مشغول آماده کردن استراتژی محتوا هستید یا پیج اینستاگرام؛ در همه این ها هدف یکی است و یکی از مواردی که در آموزش اینستاگرام به آن اشاره می شود همین است که چگونه باید استراتژی تدوین کنیم که کاربرد داشته باشد یا حتی چیزی که درست می کنیم به چه دلیل و هدفی است.
ما در بخشهای قبلی نیز به مشخص کردن پرسونای مشتری اشاراتی داشتیم. اما شما باید بتوانید این موضوع را به صورت کامل و جامع تحلیل کنید. شما برای این کار میتوانید به بخش مقالات سایت برترآموز مراجعه کنید. در آن بخش از مقاله « پرسونای مشتری چیست؟ » به صورت کامل و جامع استفاده کنید.
به این نکته توجه داشته باشید که اگر شما پرسونای مخاطب خود را به درستی تعریف نکنید. نمیتوانید هدف استراتژی محتوای خود را مشخص کنید. از طرفی شما نمیدانید که با چه پیامی میتوانید از مشتری خود اکشن دریافت کنید. بنابراین توجه داشته باشید که پرسونای مشتری شما باید توسط خود شما تعریف شود و از طرفی سعی کنید که از تحقیقات میدانی نیز برای صحت سنجی به این موضوع استفاده کنید.
از مهمترین کارهایی که شما باید انجام دهید، این است که بررسی داشته باشید که در حال حاضر منابع محتوایی شما در حال حاضر چه وضعیتی دارد. به عنوان مثال شما باید مشخص کنید که محتوای شما تا چه میزان نظر مخاطب خود را جلب کرده است. از طرفی برای تدوین استراتژی محتوا و استفاده از مدلهای استراتژی محتوا شما باید بدانید که سطح مخاطبین فعلی شما چیست.
شما برای این که بتوانید نظر مخاطبین خود را به خود جلب کنید باید محتوای خود را یک درجه بهبود بخشید. برای این موضوع میتوانید از استراتژی « هرم بازاریابی محتوا » به صورت جامع و کامل استفاده کنید. در وهله اول وضعیت خود را تشخیص دهید و در وهله دوم باید هرم محتوای خود را کامل کنید.
یکی از مهمترین کارهایی که شما باید برای تدوین استراتژی محتوای خود انجام دهید، این است که تحلیل رقبای بازار داشته باشید. همانطور که برای مخاطب خود از پرسونای مشتری استفاده میکنید. باید به همین مقدار واضح نیز پرسونای رقبای خود را داشته باشید تا بتوانید نظر او را راجب بازار بدانید. در این صورت شما میتوانید حرکت بعدی رقبای خود را در بازار پیش بینی کنید.
زمانی که قرار است که یک تدوین استراتژی محتوا داشته باشید، باید به این موضوع فکر کنید که محتوای شما قرار است چگونه هویت برند شما را تعریف کند. توجه داشته باشید که در زمانهایی که بازار شما دچار چالش میشود تنها چیزی که میتواند جریانهای درآمدی شما را حفظ کند، هویت برند شما است. شما باید برای این موضوع یک برنامه ریزی استراتژیک داشته باشید.
به این موضوع توجه داشته باشید که مخاطب و مشتری شما برای اینکه بتواند محتوای شما را به درستی تحلیل کند، باید بتواند دیدگاه درستی نسبت به زمان بندی محتوای شما داشته باشد. از طرفی شما باید مدت زمانی را جهت درک محتوای خود در بازار قرار دهید. بهترین مدل تدوین استراتژی محتوا این است که از هرم بازاریابی استفاده کنید. چرا که شما با استفاده از این هرم بازاریابی محتوای میتوانید نظر با توجه به عمق محتوای خود برنامه ریزی زمانی آن را تدوین بررسی کنید.
در این مقاله در مورد تدوین استراتژی محتوا صحبت کردیم و صحبت هایمان مفصل درباره این بود که چگونه و با چه محتواهایی یک تدوین استراتژی محتوایی عالی داشته باشیم که با کمترین هزینه از هر جهت، بیشترین سود و بازدهی را برای ما داشته باشد. اگر سوال، نظر یا تجربه ای در مورد تدوین استراتژی محتوا دارید، آن را از طریق بخش کامنت های همین پست با ما به اشتراک بگذارید.
بابک حیدریان مهر. دانشجوی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، محقق و متخصص SEO & Digital Marketing "زندگی ممکن است پُر از درد و رنج باشد، اما واکنشِ ماست که حرف آخر را میزند". فردیش نیچه
نظرات کاربران